روزهاي كودكي
اي كاش هميشه در دوران بچگي مي مانديم جايي كه تنها صدايي كه آراممان ميكرد صداي دلنواز مادر بود ، جايي كه تنها نگاهي كه به ما نشان ميداد كه چون كوه در پس تو ايستاده ام نگاه پر صلابت پدر بود ، جايي كه شيريني لحظه هاي ناب كودكي هميشه به يادگار مي ماند ، جايي كه صداي بازي فوتبال و هفت سنگ و الك دو لك و .... در فضاي كودكيم مي پيچيد ، جايي كه مي توانستي راحت بخندي واشك همه رو در بياري( چون من خيلي شلوغ بودم ) ، جايي كه محبتها و دوست داشتنها در چهره بود و قلبها سرشار از عشق ، جايي كه آخر بازي كودكانه مان به دور كرسي مادرجون و گوشواره گيلاس هاي درخت خانه آقا جون ختم ميشد ، چه خوب بود دوران كودكيمان و چه زود گذشت لحظه هاي فرشته بودنمان و اي كاش ميشد د...
نویسنده :
مامان وبابای امیرعلی
13:45